خانه ای ویرانتر از ویرانه ام
من حقیقت نیستم،افسانه ام
گرچه سوزد پر،ولی پروانه ام
فاش میگویم، که من دیوانه ام
تا به کی،آخر چنین دیوانگی
پیلگی بهتر ازین پروانگی
*****
گفتمش آرام جانی؟
گفت نه .
گفتمش شیرین زبانی؟
گفت نه.
گفتمش نامهربانی؟
گفت نه.
می شود یک شب بمانی؟
گفت نه.
*****
دل شبی دور از خیالش سرنکرد
گفتمش،افسوس او باور نکرد
خود نمیدانم خدایا چیستم
یک نفر بامن بگوید کیستم!
بس کشیدم آه از دل بردنش
آه اگر آهم بگیرد دامنش
باتمام بی کسیها ساختم
وای بر من ساده بودم باختم
*****
دل سپردن دست او دیوانگیست
آه ،غیر ازمن کسی دیوانه نیست
گریه کردن تا سحر کار من است
شاهد من چشم بیمار من است
فکر میکردم که او یارمن است
نه فقط درفکر آزار من است
*****
نیتش از عشق تنها خواهش است
دوستت دارم دروغی فاحش است
*****
یک شب آمد زیرو رویم کردو رفت
بغض تلخی بر گلویم کردو رفت
مذهب او هرچه باداباد بود
خوش به حالش،کین قدر آزاد بود
بی نیاز از مستی می شاد بود
چشمهایش مست مادرزاد بود
*****
یک شبه ازعمر سیرم کردو رفت
من جوان بودم، پیرم کردو رفت
***** ,رفت ,کردو ,ام ,یک , گفت ,کردو رفت , گفت نه ,من است ,***** یک ,نه گفتمش
درباره این سایت